بخشی از کتاب
مدتی است انگار خودت نیستی. میدانم عزادار اکتبری، میدانم او فراتر از یک همکار بود و از بین رفتن آرزوی دیدن فیلمت حتماً ناراحتکننده است، اما باز هم انگار موضوع دیگری در میان است. چیزی که به من نمیگویی. آدمهایی در زندگی ما حضور دارند، کسانی که سالها باقی میمانند، و تعدادی هم مثل جهانگردها از زندگیمان عبور میکنند. گاهی گفتن تفاوتش سخت است. ما نمیتوانیم و نباید به هر کسی که ملاقات میکنیم بچسبیم و من جهانگردان زیادی در زندگیام دیدهام، کسانی که باید فاصلهام را با آنها حفظ میکردم. اگر نگذاری کسی زیادی نزدیک شود، آسیب نمیبینی.
امروز را تنها گذراندم و بخشهایی از نیویورک را دیدم که ندیده بودم و در همان حال تو بههمراه هنری وینتر در شهر میگشتی. شاید آن نویسندۀ مُسن یا معدود دفعاتی که در کنارش بودی برایت جالب باشد، اما در زندگی واقعی، او یک آدم منزوی است، زیادی مشروب مینوشد و راضی کردنش خیلی سخت است. نمیتوانم این چیزها را به تو بگویم، چون نباید بدانم. من هم مثل تو تمام رمانهایش را خواندهام. آخرین رمانش، در بهترین حالت، خیلی معمولی بود، اما تو همچنان طوری رفتار میکنی که انگار یارو صورت تناسخیافتۀ شکسپیر است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.