کتاب خون آشام های آشنا (چگونه از چنگال آدمهای بی رحمی فرار کنیم که روزگارمان را سیاه می کنند!) به معرفي پنج تيپ شخصيتي آسيب رسان و احساسي به نام هاي خون آشام هاي جامعه گريز، نقش باز، خودشيفته، وسواسي و بدگمان و راه هاي رهايي از آن ها مي پردازد. خون آشام هاي آشناي دچار به اختلالات شخصيتي كه در ابتدا بي نقص و عالي به نظر مي رسند اما كم كم انرژي عاطفي شما را مي خشكانند و با دروغ هاي پياپي و تضعيف روحيه تان افسار شما را به دست مي گيرند.

تنها راه فرار از دست اين خون آشام هاي بي رحم آشنايي با شخصيت و نوع عملكرد آن ها است.

کتاب دایره المعارف زبان زنان و مردان فقط و فقط برای این نوشته شده است که زنان و مردان حرف یکدیگر را بهتر درک کنند. همواره سوتفاهم‌هایی بین زنان و مردان به وجود می‌آید و من دلیل آن را می‌دانم…
زبان زنان با مردان تفاوت دارد.

خانم‌های عزیز، قبل از این که فکرکنید:«وای، این دیگر چه آدم مزخرفی است…!» صبر کنید. واقعا منظور بدی ندارم، ولی زبان مردان و زنان با هم تفاوت دارد. زنان بیش‌تر از اشاره و کنایه استفاده می‌کنند. برعکس، مردان منظور خود را بدون هیچ‌گونه حسابگری یا بازی با کلمات، بیان می‌کنند.

کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه شما که مملو از مطالعات موردی موفقیت‌آمیز و نمونه‌های عینی و واقعی است، به طور کاربردی به شما آموزش می‌دهد چگونه نیروهای ذهنی خود را از قیدوبند رها کنید و با بهره‌گیری از آن‌ها در زندگی واقعی خود، ارتقای شغلی بگیرید، در خانواده و جامعه وجهه و اعتبار پیدا کنید، ثروتمند شوید، روابط دوستانه پایدار برقرار کنید، پیوندهای زناشویی‌تان را مستحکم کنید، بر ترس‌های روانی‌تان غلبه کنید، عادت‌های ریشه‌دار و مخرب خود را کنار بگذارید، خوابی راحت و عمیق را تجربه کنید و حتی بیماری‌های جزئی‌تان را درمان کنید.

ناخودآگاه شما خالق جسم و روح شماست پس این کتاب را به تمامی علاقه مندان کتاب های روانشناسی و شناخت ذهن پیشنهاد می کنیم تا با مطالعه آن با دنیای مرموز و ناشناخته ای که در پس ذهنتان می گذرد، بیشتر آشنا شوید.

کتاب مسائل نوجوانان و جوانان نشر مهراندیش نمونه‌هایی از مسائل نوجوانان و جوانان از جمله ارتباطات، مدرسه، افسردگی، پرخاشگری و خشونت، اضطراب، اعتیاد، هویت و ازدواج را مطرح می‌کند و به طرح راهکارهای مؤثر می‌پردازد.

اعمال شیوهٔ تربیتی مناسب در خانواده، مشارکت نوجوانان در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی، طراحی اوقات فراغت مشترک در خانواده، دادن مسئولیت به نوجوانان، دخالت دادن نوجوانان در مشکلات خانوادگی، درگیر کردن آنان در فرآیندهای حل مسئله و گفتگو درزمینهٔ گزینه‌های مقابله با مشکلات از سوی خانواده، می‌تواند در رشد تفکر شناختی نوجوانان و بهبود ارتباط با خود، مؤثر باشد.

کتاب نشخوار ذهنی روش ها و پیشنهادهای خوب و کاربردی را برای جلوگیری از افکار مزاحم ارائه می دهد.

ایتان کراس در کتاب نشخوار ذهنی معتقد است هنگامی که ما با خود صحبت می‌کنیم، دو نیروی بالقوه وجود دارد: یکی مربی درونی و دیگری منتقد درونی. مادامی که ذهن آدمی در حال اندیشه است، در حال صحبت کردن با خود نیز هست. در این صحبت‌ها هنگامی که ما با مشکلی بیرونی مواجه می‌شویم خواستار ارتباط با مربی درون‌مان هستیم. در حقیقت از او می‌خواهیم که راه درست را به ما نشان دهد و ما را از اضطراب و نگرانی برهاند.

نشخوار ذهنی شامل افکار و هیجانات ادواری منفی است که توانایی منحصربه‌فرد ما برای درون‌نگری را از یک موهبت تبدیل به یک نفرت می‌کند. نشخوار ذهنی باعث می‌شود که عملکرد شغلی، تصمیم‌گیری، روابط، شادکامی، و سلامتی ما در معرض خطر قرار گیرند؛ اما سؤال این‌جاست که چرا این اتفاق می‌افتد.

نویسنده در کتاب نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد تجربیات و مطالعات خود درمورد روش‌هایی جهت کنترل اعصاب را با خوانندگان به اشتراک گذاشته است. آلبرت در این کتاب که در ۱۰ فصل تدوین شده به خوانندگان خود ابتدا آموزش می‌دهد که دقیقا چه عاملی باعث می‌شود که ما تحت تاثیر اتفاقات و افراد پیرامونمان قرار بگیریم، منابعی که باعث بهم ریختن اعصاب ما می‌شوند چه چیزهایی هستند و سپس او به مخاطبان خود آموزش می‌دهد که چطور در هر شرایطی بتوانند با استفاده از راهکارهایی عملی بر اعصاب خود مسلط شوند. آموزه‌های او و روش‌های درمانی او کاملا واقع‌بینانه و کاربردی هستند. او از خوانندگان خود نمی‌خواهد با مثبت‌ نگری‌ های افراطی، که خود به شکلی دیگر باعث آسیب دیدن افراد می‌شود، شرایط را کنترل کنند. روش‌های آلبرت الیس کاملا بر پایه دانش روانشناختی، شخصیتی و عقلانی قرار دارند. بنابراین می‌توان انتظار داشت روش‌های او به طور مثبتی در زندگی همه ما تا حد زیادی اثرگذار باشد.

کتاب هنر گفتگو با هر کس در هرجا (مهارت های لازم برای موفقیت در شرایط مختلف) یکی از کتاب‌های شاخص در زمینه‌ی آموزش مهارت‌های اجتماعی است.گفتگو کردن ، مهارتی ست که هر نوع ارتباط اجتماعی‌ در نهایت به آن وابسته است. زیرا ما اگر درست صحبت کردن را بلد نباشیم، هرگز و از هیچ طریق دیگری نمی‌توانیم بر مخاطبین خود تأثیر مثبت بگذاریم و کیفیت رابطه‌ی خود را با آن‌ها ارتقا بخشیم.

در بخش اول این کتاب ابزارهای لازم برای تمرین، خطوط راهنما و راهبردهای گوناگون به شما داده می‌شود تا در بخش بعدی در عمل از آنها استفاده کنید. بخش دوم کتاب به شما می‌آموزد که چگونه در همه حوزه‌های زندگی گفتگو کنید. هر کدام از فصل‌های بخش دوم توصیه‌هایی برای شما دارند در مورد آنچه باید بگویید و آنچه نباید بگویید و همچنین چگونگی شیوه عمل و برخوردتان در موقعیت‌های مختلف.

در کتاب یک فنجان آسایش برای مادران و پسران شان داستان‌هایی درباره ی ارتباط میان مادران و پسران درج شده است. کتاب حاضر، مجموعه‌ای از پنجاه و یک داستان کوتاه است. نگارنده، با بهره‌گیری از قالب داستان می‌کوشد با نگاهی روان‌شناسانه رفتار و تضادهای موجود بین مادران و فرزندان پسرشان را شرح داده و برای حل هر مشکل راهکاری ارائه نماید. از جمله داستان‌های مندرج در کتاب، می‌توان به این موارد اشاره کرد: تکه‌های یخ؛ مثل سنگ؛ دستورهای پی‌درپی؛ نوشته روی دیوار؛ قویدل؛ عبور از آب‌های مرزی؛ یک چیز فریبنده؛ ته مانده‌ای از گذشته؛ آن من هستم، در وسط؛ سال‌های پرخاطره؛ روان‌ شناسی معکوس؛ و استفاده از کلمات مان.

یک فنجان آسایش برای مادرها و پسران شان،پرده از اسراری عمیق و احساساتی زیبا میان مادران و پسران شان بر میدارد.

کتاب یک فنجان آسایش برای مادران و دخترانشان مادرها و دخترها حرف دل خود را بازگو می کنند پیوند مادر و دختر قدرت خود را از دست نمی دهد و تلخ و شیرین زندگی زنان به تصویر کشیده می شود همانطور که مادران به رشد و تربیت دختران خود می پردازند و آنان را به آستانه ی زنانگی می رسانند،دخترها هم در نیمه راه زندگی و بعد از آن به مراقبت از مادرانشان می پردازند همین که مادرها به دختران شان که مادر شده اند،این پیوند رشد یابنده و متغیر مادر و دختر همچون تکیه گاهی برای هر زنی در خواهد آمد. در این کتاب مادرها و دخترها،خرد،پند،اندرز و رازهای صمیمانه ای را که شما در کتاب دیگری نخواهید یافت به اشتراک می گذارند و با یکدیگر مبادله می کنند.

دختری بعد از اینکه خودش مادر می شود،بازگشت دوباره ی مادرش به زندگی خود را هدیه ای آسمانی می پندارد.

زن جوانی در اولین شب دانشگاه گریه می کند مادرش به او می گوید : تکیه گاهت را فراموش کرده ای…