کتاب ما شروعش می کنیم ، شهامت آغاز زندگی دوباره را پس از سپری کردن آشفتگی‌ های زندگی خشونت‌ آمیز به شما می‌ بخشد و ضرورت ادامه دادن را مطرح می‌کند.

ما شروعش می‌کنیم داستان امید، رشد و دوست داشتن است که تنش‌های خشونت خانگی را از نگاه مادری تنها به تصویر می‌کشد.

لی‌لی ناچار است با پیامدهای جدایی و ارتباط گریزناپذیر با رایل که پدر فرزند اوست، دست‌وپنجه نرم‌ کند. گرچه هنور آسیب‌های روانی‌ ناشی از بدرفتاری‌های رایل در وجودش باقی است. او ناچار است با این واقعیت روبه‌رو شود که خشم همیشگی رایل و حسادت‌های وی بر زندگی آینده‌اش خدشه وارد خواهد کرد.

کتاب جاذبه ی میان ما داستان دختری به نام لوسی است. او کوچک‌ترین دختر خانواده‌ است که در دوران کودکی مادرش را از دست داده‌ است.  او سرزنده و پر شور است و همیشه توی حرف‌هایش طنز و شوخی موج می‌زند. مادر، یک قلب را برای او به یادگار گذاشته است. گردن آویزی به شکل قلب که از کودکی همراه لوسی است و دختر افتخار می‌کند که یادگار او قلب مادرش است.

لوسی با مردی به نام گراهام ازدواج کرده است. گراهام مانند پدرش یک نویسنده‌ی معروف است. لوسی و گراهام زندگی‌ای منظم و آرام دارند؛ زندگی‌ای که هیچ عشقی در آن نیست!

این دو نفر برای هم ساخته نشده‌اند. آن‌ها مانند یک ساعت دیواری، دقیق و بانظم کنار همدیگر زندگی‌شان را می‌کنند؛ بدون آنکه عاطفه‌ای میانشان باشد. اتفاقی رخ می‌دهد که زندگی منظم آن‌ها را دچار مشکل می‌کند.

کتاب جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند داستانی معمایی در مورد دختری به نام کیا کلارک است که از سوی خانواده‌اش در کودکی طرد می‌شود و پس از آن تنها با پدرش در جنگل زندگی می‌کند. این دختر از زمان سه‌ سالگی به بعد در دل طبیعت بکر کارولینای شمالی، با پدر بداخلاقش زندگی می‌کند. این دختر توانا و باهوش که لقب دختر مردابی می‌گیرد طی سال‌ها زندگی در جنگل و طبیعت، انزوا را تجربه می‌کند و متفاوت از همه‌ی هم‌ سن‌ هایش کودکی‌اش را می‌گذراند. این دختر در پی اتفاقی ناگوار برای یکی از شهروندان آن منطقه مظنون پرونده‌ای جنایی می‌شود. جسد چیس اندروز در سال 1969 کشف می‌شود و اهالی شهر فوراً به کیا کلارک شک می‌کنند. این دختر ناگهان وارد ماجرایی معمایی و جنایی می‌ شود و با آدم‌ های شهرنشین روبه‌رو می‌ شود.

کتاب تنهایی یک دونده استقامت ، رمانی است که به قلم آلن سیلیتو نوشته شده و یکی از آثار برجسته‌ی ادبیات انگلستان محسوب می‌شود. این رمان که در سال ۱۹۵۹ منتشر شد، داستان جوانی به نام سم است که در یک مرکز اصلاح و تربیت نوجوانان زندانی است. سم، یک دونده‌ی استقامتی است که با دنیای اطرافش فاصله گرفته و در تنهایی و انزوا به سر می‌برد.

داستان از زاویه‌ی دید سم روایت می‌شود و ما را به دنیای درونی او می‌برد. دنیایی پر از خشم، ناامیدی و در عین حال، جستجوی هویت و معنا. سم در این مرکز با شرایط سختی روبرو می‌شود و تلاش می‌کند تا با دنیای اطرافش ارتباط برقرار کند. او در طول داستان، با چالش‌های مختلفی دست و پنجه نرم می‌کند و در نهایت، به درک عمیق‌تری از خود و جایگاهش در جامعه می‌رسد.

کتاب اسب رقصان اثر جذاب و خواندنی جوجو مویز است که با ترجمه‌ی روان مریم مفتاحی به فارسی منتشر شده است. این رمان داستانی احساسی و دلنشین را روایت می‌کند که شما را به دنیای اسب‌سواری و روابط انسانی می‌برد.

اسب رقصان درامی دیگر به قلم جوجو مویز است که متفاوت از هشت اثر قبلی‌اش به‌شمار می‌رود ولی نقطه اشتراکاتی هم‌چون پررنگ بودن احساسات، روایت موازی دو داستان و توصیفات بسیاری را نیز با خود به همراه دارد.

در این رمان، یک اسب نه تنها یک حیوان، بلکه یک راز جذاب و نمادی از آزادی است که زندگی شخصیت اصلی را دگرگون می‌کند. این رمان با زبانی روان و توصیفات دقیق، ما را به دنیایی می‌برد که در آن عشق فراتر از مرزهای معمول شکوفا می‌شود و باعث تحول عمیقی در شخصیت اصلی می‌شود. خواندن این رمان تجربه‌ای فراموش‌نشدنی است که به شما نشان می‌دهد چگونه یک رابطه با یک حیوان می‌تواند به اندازه هر رابطه انسانی عمیق و معنی‌دار باشد.

کتاب فرشته ساز رمانی است نوشته‌ی استفان برایس که با ترجمه‌ی سامگیس زندی به فارسی منتشر شده است. این کتاب پرطرفدار، داستان دکتری را روایت می‌کند که پس از سال‌ها به زادگاهش بازمی‌گردد و با اتفاقات عجیبی روبه‌رو می‌شود.

دکتر ویکتور هوپپه پس از بیست سال به روستای زادگاهش، وولفهایم برمی‌گردد. او سه نوزاد با خود می‌آورد که اهالی روستا به آن‌ها مشکوک می‌شوند. شایعاتی درباره این کودکان و بیماری عجیبی که به آن‌ها مبتلاست، در روستا پیچیده می‌شود. در این میان، دکتر هوپپه نیز با خاطرات تلخ کودکی‌اش درگیر است و تصمیم می‌گیرد برای گذشته‌ی خود و کودکان، آینده‌ای بهتر بسازد…

کتاب نسکافه با عطر کاهگل داستان شهریار جوان بی هویتی است که در کودکی بر اثر سانحه ای حافظه خود را از دست میدهد و برای فرار از خیابان خوابی و آوارگی به خانواده ای متمول پناهنده شده به مرور فرزند خوانده آن خانواده می شود.

گذشته گاهی همچون رویایی محو در پیش چشم هاش ظاهر می شود اما به روشنی خود را به وی نشان نمی دهد. چندین سال بعد فکر پیدا کردن هویت واقعی حتی افکار شهریار را در عشقی که با دختر استاد برتر دانشگاه محل تحصیلش پی ریزی شده تحت تاثیر قرار میدهد و او را مردد می کند. سرانجام در تلاش وی برای یافتن گذشته اش با دیدن حادثه ای مشابه همان رویداد که در کودکی اش به وقوع پیوسته حافظه اش را باز می یابد.
شهریار در یک آن به اکرم کودکی مفلوک و بی ستاره تبدیل می شود. محل زندگی آنها در یکی از محلات تو سری خورده پایین شهر و خانه ای بود که به آن کند و می گفتند. اتاقک های تو در تو شبیه به آلونک شهریار تصمیم می گیرد بار دیگر به آنجا برگردد و خانواده اش را پیدا کند اما کندو با آن چه او در ذهن تصور میکند زمین تا آسمان فرق کرده و …..

کتاب شیفت شب داستانی معمایی و رازآلود را روایت می‌کند که در فضایی پرتنش و پر از رمز و راز رخ می‌دهد.

«انتظار می‌رفت این شب با تراژدی همراه باشد»، یکی از هیجان‌انگیزترین کتاب‌های دلهره‌آور سال‌های اخیر با این جمله آغاز می‌شود.

شب سال نوی ۱۹۹۹ است. انتظار می‌رود  سال ۲۰۰۰ با هرج‌ومرج به پایان برسد: سقوط هواپیماها از آسمان، سقوط آسانسورها بر زمین، سقوط بازارهای جهانی. یک آخرالزمان دیجیتالی.  هیچ‌کدام از این اتفاقات نمی‌افتند. ولی در ویدئوکلوپ بلاک‌باستر در نیوجرسی، چهار نوجوان که تا دیروقت مشغول کار در فروشگاه هستند، مورد حمله قرار می‌گیرند. فقط یک نفر زنده می‌ماند. پلیس‌ها خیلی سریع مظنونی را شناسایی می‌کنند، ولی او غیبش می‌زند.

پانزده سال بعد، چند کارمند نوجوان دیگر در بستنی‌فروشی‌ای در همان شهر مورد حمله قرار می‌گیرند و باز هم فقط یک نفر جان سالم به در می‌برد.

پس از این جنایت، سه زندگی در هم گره می‌خورند: تنها بازمانده‌ی قتل‌عام بلاک‌باستر که وحشت تراژدی آن شب دوباره برایش زنده شده. برادر متهم فراری، که باور دارد برادرش بیگناه است، و مأمور اف‌بی‌آی‌ای که باید در رازهای هر دو شب کندوکاو کند تا حقیقت قتل‌های شیفت شب فاش شود.