چهار میثاق، حاصل تجربیات و اندیشه های مردی است از تبار سرخپوستان آمریکای مرکزی، که باور های بنیادی تولتک ها را به زبانی ساده با مثال های قابل فهم و طبقه بندی بسیار مفید و مؤثر به نسل های جدید ارمغان کرده، به این امید که رؤیای سیاره ی زمین را تغییر دهند. آنچه دون میگوئل روئیز می خواهد بگوید این است که هر یک از ما در قلمرو زندگی شخصی قادریم باورهای منفی موروثی را به تدریج تغییر دهیم و سهمی در تبدیل این «رؤیای دوزخی» به «رؤیای بهشتی» ایفا کنیم. این کار نه آسان است و نه به سرعت اتفاق می افتد، اما می تواند جهتی نو و سالم به حرکت انسان های پویا و معتقد به تغییر بدهد.

جیم ران در کتاب دوازده ستون موفقیت در قالب داستانی خواندنی و جذاب راه های رسیدن به موفقیت را به ما می آموزد.

تو می‌توانی متفاوت باشی. می‌توانی طرح زندگی‌ات را بریزی. بله اگر زودتر شروع کرده بودی بهتر بود، ولی در چهل سالگی هنوز یک چهل ساله پربار برایت باقی مانده. اگر به جای گذران زندگی طرح زندگی‌ات را بریزی، کارهای خارق‌العاده‌ای می‌توانی در این سال‌های باقی‌مانده انجام دهی. آن‌چه این سال‌ها را موثر می‌کند این است که طرح زندگی خود را بر مبنای دوازده ستون بریزی.

13 راه برای رسیدن به ذهن باز در کتاب چگونه به سرعت به اعتماد،باور،نفوذ و حسن تفاهم دست یابیم اثر تام شرایتر و ترجمه ی نیما عربشاهی

چند سالی است که از قانونی شدن بازاریابی شبکه ای در ایران می گذرد و ما هنوز در ابتدای راهیم. عده ای – که کم هم نیستند – معتقدند (یا شاید به آنها این گونه القاء شده است) که چیزی در نتورک نمانده که بلد نباشند. یا اصلا نتورک چیز خاصی ندارد که به آنها یاد بدهد! اینها همیشه مدعی اند که «خودمان بلدیم، حتی بهتر از بزرگان این صنعت!» و «ما دنیا را می گیریم!»
ولی صنعت بازاریابی شبکه ای با گذشت سالها ثابت کرده است، رشد دراز مدت و موفقیت های بزرگ را به افرادی می دهد که بخواهند سالم، اخلاقی و انسانی کار کنند.

کتاب اندازه گیری سنجش و ارزشیابی آموزشی تالیف دکتر علی اکبر سیف در حوزه ی دروس دانشگاهی است که انتشارات دوران آن را به چاپ رسانده است.

از آنجا که متخصص اندازه گیری به ویژگی روانی مورد نظرش دسترسی مستقیم ندارد تا مانند یک ویژگی جسمی یا یک رفتار آشکار آن را مستقیماً اندازه بگیرد، ناچار است به رفتارهایی از فرد که به گمان او معرف ویژگی روانی مورد نظر هستند مراجعه کند و به اندازه گیری آن ها بپردازد. مثلاً رفتارهایی از افراد را که معرف هوشمندی یا کم هوشی هستند اندازه می گیرد و بر اساس آن ها تعیین می کند که نمره ی هوش هر کسی چقدر است. یا با پرسیدن سؤال هایی از دانش آموزان کلاس تعیین می کند که هر یک از آن ها چه مقدار از دانش و مهارت های درسی را که قرار بوده است یاد بگیرد، یاد گرفته است.