برش هایی از کتاب
شما از حقیقت خبر دارید و حقیقت این است: بعضی از سیاهان دروغ میگویند، بعضی از آنها فاسدالاخلاقند و بعضی به زنها چه سیاه و چه سفید چشم دارند. اما این حقیقت منحصر به نژاد خاصی نیست. این حقیقتی است که شامل نوع بشر میشود. در همین دادگاه هیچ کس نیست که هرگز دروغ نگفته باشد و هرگز کاری برخلاف اخلاق نکرده باشد. مردی هم یافت نمیشود که هرگز از روی هوس به زنی نگاه نکرده باشد. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۶۷)
دیل گفت: «فکر میکنم وقتی بزرگ شدم دلقک بشم.» من و جیم ایستادیم. -«بله آقا یک دلقک. تو این دنیا با این مردم هیچ کاری نمیتونم بکنم، جز این که بهشون بخندم. میرم تو یک سیرک استخدام می شم و تا دلت بخواد میخندم.» جیم جواب داد: «عوضی گرفتی دیل. دلقکها محزونند. این مردمند که به آنها میخندند.» (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۲۸۲)
گاهی فکر میکنم که به عنوان یک پدر، خیلی عیب دارم. اما بچهها غیر از من کسی را ندارند. جیم بیش از هر کس به من اعتماد داره و من همیشه طوری زندگی کردهام که بتونم راحت تو چشم هاش نگاه کنم… اگه به یک همچه چیزی تن دربدم صاف و ساده دیگه نمی تونم تو چشم هاش نگاه کنم و آن روز که نتونم تو چشم هاش نگاه کنم، می دونم که جیم را از دست دادهام. (کتاب کشتن مرغ مینا – صفحه ۳۵۷)
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.