بخشی از کتاب پیگیری در بازاریابی شبکه ای
فرایند تکرار در پیگیری اینگونه عمل میکند.
فرض کنیم که من 5 روز در هفته با ماشین به باشگاه میروم تا ورزش کنم. هر روز از یک مسیر میروم. از دندان پزشکی، خشکشویی، کافه و پنج بیلبورد مشابه رد میشوم، به اطرافم توجه نمیکنم مگر اینکه اتفاق عجیبی روی دهد… یادم میرود چگونه به مقصد رسیدهام.
یک روز وقتی از باشگاه برمیگردم، یک بیلبورد در برابر چشمهایم ظاهر میشود که یک رستوران ایتالیایی جدید را تبلیغ میکند. من غذای ایتالیایی دوست دارم و بعد از ورزش گرسنه هستم. اما زمانبندی؟ خُب، زمانبندی مناسب نیست. چون باید به یک قرار دیگرم برسم.
روز بعد در راه برگشت به خانه از باشگاه، یاد بیلبورد رستوران ایتالیایی میافتم. این بار متوجه میشوم که تخصص این رستوران پیتزای تنوری است. شکمم پیشاپیش شروع به غاروغور میکند. اما برنامهی این آخر هفته نیز پر است. دوباره زمانبندی مناسب نیست.
اکنون دیگر این بیلبورد در نظر من رنگ باخته است. چند روز بعد به فکر رستوران ایتالیایی میافتم. چرا؟ چون یک تبلیغ میبینم که روی درِ ورودیِ خانهی من آویزان شده است. این بروشورِ رستوران جدید ایتالیایی است که پیتزاهای تنوری تبلیغ کرده. فوراً بروشور را به یخچالم میچسبانم تا دفعهی بعد که گرسنه شدم پیتزاهای تنوری آنها یادم باشد. بروشور رستوران ایتالیایی این دفعه در میان شلوغی دیوانه کنندهی درِ یخچال گم میشود.
یک ماه بعد که از باشگاه برمیگردم، شکمم غار و غور میکند، «کالری، خیلی کالری لازم دارم!» وقتی سرم را بلند میکنم، چی میبینم؟
بیلبورد رؤیاهایم. بیلبوردی که یک ماه آن را نادیده گرفته و فراموش کرده بودم. بله، رستوران ایتالیایی مرا صدا میزند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.