بخشی از کتاب
معمولاً اینجا مینشینم و کلاس برگزار میکنم یا به تدتاک گوش میدهم. ولی امروز صبح فرق داشت. دلم میخواست در میان تلاش و تقلای محض غرق شوم و از فکر و خیال فاصله بگیرم. ساعت پنج بیدار شدم و فهمیدم دیگر خوابم نمیبرد، به خصوص که باز در حیاط دعوا شده بود. حس کردم تنها کار منطقی این است که سراغ دوچرخه بروم. از روی زین بلند میشوم. کمی سرگیجه دارم. در این واحد فقط یک دوچرخه، آی مک و چند کتاب دارم. چیزی روی دیوارها نیست. فرشی روی زمین نیست. چون از سبک مینیمال کامل خوشم میآید. البته هنوز حس میکنم اسبابکشی نکردهام؛ این طوری هر لحظه میتوانم بلند شوم و از اینجا بروم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.