شکست عادت های کهنه به این معناست که شما باید ذهن خود را از دست داده و ذهن جدیدی برای خود خلق کنید.  اگر بتوانیم خود را از نظر زیستی، انرژیایی، جسمی، احساسی، شیمیایی، عصب شناختی و ژنتیکی تغییر دهیم و دیگر بر اساس این پیش فرض ناخودآگاه زندگی نکنیم که زندگی فقط یعنی رقابت، تقلا، موفقیت، شهرت، زیبایی جسمی، جذابیت جنسی، دارایی و قدرت، آنگاه می‌توان گفت خود را از قید و بند دنیا رها کرده‌ایم. به گمان من این دستور العمل موفقیت باعث شده که ما در بیرون خود به دنبال پاسخ و سعادت حقیقی باشیم، حال آنکه پاسخ واقعی و شادی حقیقی همواره در درونمان بوده است.

داستان شازده کوچولو نخستین بار در سپتامبر سال 1943 در نیویورک منتشر شد و تاکنون به زبان‌ها و گویش‌های متعددی ترجمه شده است. در ایران افراد سرشناسی نظیر احمد شاملو، محمد قاضی و ابوالحسن نجفی این کتاب را ترجمه کرده‌اند.

آنتوان دو سنت اگزوپری در سبک سور رئال (فرا واقع گرایی) روایتی کاملا باورپذیر خلق کرده است و از زبان پسرکی کوچک، به بیان تفکرات خود از زندگی، عشق و هستی می‌پردازد. داستان کتاب برگرفته از تجربه شخصی نویسنده است. زمانی ‌که اگزوپریِ خلبان، مجبور به فرود اضطراری در صحرای آفریقا می‌شود.

بیشتر ما فکر می کنیم شجاعت کاری ست که انجام می دهیم، فکری ست که در سر می پرورانیم یا تصمیمی ست که می گیریم. در حالی که شجاعت یک مبارز، هدیه ای ست که از بدو تولد به ما داده شده است. این شهامت، سطحی از آگاهی ست که اگر چه شاید هنوز تجربه اش نکرده باشیم، باید آن را دریابیم، پرورش دهیم و از آن لذت ببریم. شجاعت یک مبارز، حالتی از بودن است. وقتی در جایگاه شجاعت قرار دارید و شجاع هستید، لازم نیست شجاعت کنید. هنگامی که شجاعت می کنید ، معمولا می خواهید با زور و قدرت از وضعیتی عبور کنید یا تصمیمی را که احتمالا پیش تر گرفته اید، عملی سازید.

اکثر زنانی که کتاب شرمنده نباش دختر را برای خواندن انتخاب می‌کنند جست‌وجوگر هدف هستند؛ جست‌ و جوگر طلا نه، جست‌ و جوگر هدف. یعنی شما یک هدف یا یک رؤیا دارید که همیشه در قلبتان بوده و دنبال انگیزه و توصیه‌هایی هستید که کمکتان کند تا رو به جلو حرکت کنید، اما در میان زنان، ممکن است زنانی باشند که ندانند این ماجرای هدف و به دنبال هدف رفتن چیست و چطور عمل می‌کند، چون آن‌ها از آن مدل آدم‌هایی نیستند که خیلی به دنبال اهدافشان باشند.

کتاب سکون سخن می گوید می خوانیم :دگرگونی آگاهی بشر، امری ضروری‌ ست که مانع از نابودی او می‌شود. در حال حاضر، کژکاری آگاهی قدیمی و پدید آمدن آگاهی جدید هیاهوی بسیاری به پا کرده و انسان امروزی را دچار سر در گمی بیش از اندازه کرده‌ است. هدف سوتراهای این کتاب، نشانه رفتن قلب خواننده است که او را آگاه می‌کند که به درون بنگر!

از آنجا که این افکار از سکون نشأت گرفته‌اند، نیرومندند و خواننده را با نیروی خود به همان سکون بازمی‌گردانند؛ سکونی که آرامش زندگی‌ ست،‌ جوهر وجود انسان است و می‌تواند جهان را دگرگون سازد.

کتاب زندانیان باور اثری کاربردی است که درباره‌ مفهوم باور و اثرات آن بر زندگی افراد صحبت می‌ کند.انسان‌ها توسط باورهای منفی و محدودکننده‌ای که درباره خود و زندگی‌شان دارند، زندانی می‌ شوند. آنها خودشان را با میله‌های اعتقاداتشان محصور می‌ کنند. کمترین کاری که این کتاب می‌ کند این است که به شما آموزش می‌ دهد تا چگونه به تدریج و به آرامی باورهایتان را تغییر دهید، آنها را کنار بگذارید و کم کم فضا و آسایش زندان خود را افزایش دهید. شما می‌ توانید با پشتکار، باورهایتان را تا جایی تغییر دهید که باورهای جدید دروازه‌ هایی را به سوی یک زندگی آزادتر و رضایتمندانه‌ تر برایتان باز کنند.

کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید، یازده نکته مهم از الگوهای شخصیتی تکرار شونده را مطرح می‌کند و آن‌ها را تله‌های زندگی می‌نامد. سعی کتاب در بیان و معرفی تله‌ها بدین‌ گونه بوده است که به ساده‌ترین شکل ممکن بیان شوند تا به راحتی قابل فهم باشند. از این‌رو، خواننده به سادگی می‌تواند با تله‌های زندگی آشنا شود و تله‌های زندگی خود را شناسایی کند. به کمک مجموعه‌ای کامل از پرونده‌های مختلف که از تجربه‌های حقیقی بدست آمده است خواننده می‌تواند از دیدگاه شخصی به تله‌های زندگی خود نگاه کند.

کتاب راز سایه به شما کمک می‌کند به این درک برسید که چرا به این دنیا قدم گذاشته‌اید و با جهان به بهترین نحو مواجه شوید. نویسنده باور دارد اگر بیاموزید خود را برای دیگران توصیف کنید، دیگر هیچ‌کس شما را با آن چیزی که نیستید، اشتباه نمی‌گیرد. با خواندن کتاب راز سایه همچنین می‌آموزید ارزش همه‌ی آسیب‌ها و ضعف‌های خود را درک کنید و بدانید در هر کدام از آن‌ها حکمتی پنهان است.

فقط لازم است دریابید که به چه صورت از داستانتان برای بهبود زندگی خود و دیگران استفاده کنید. برای شفا یافتن باید کندوکاو در احساسات خوب را رها و به درون خود سفر کنید و هرچه را هستید، در آغوش بگیرید. به حرف سایه‌تان اهمیت ندهید؛ او پیوسته در گوش شما می‌خواند که کافی نیستید، ارزش دوست داشته شدن ندارید و باید توسط افرادی که دوستشان دارید رها شوید.

با آموختن واقعیات ساده درباره جذبه و گیرایی و استفاده از روشهای کتاب راه نفوذ بر دلها ، می توانید تا حدود زیادی بر اثربخشی تبادل ها و تعامل های خود با دیگران بیفزایید. می توانید با خانواده خود شروع کنید و آنرا به هر کسی که ملاقات می کنید، تعمیم دهید. می توانید موفق تر عمل کنید، پول بیشتری کسب کنید، سریع تر ارتقای شغلی بگیرید، فروش بیشتری بکنید، در مذاکرات بیشتری موثر واقع شوید، روی دیگران بیشتر نفوذ کنید و با هر کسی که ملاقات می کنید، اثرگذار باشید.

راندا برن در کتاب راز شکرگزاری به ابعاد مثبت شکرگزاری اشاره می‌کند و تاثیر آن در سعادت زندگی را برای مخاطب بیان می‌کند. برن در این خصوص معتقد است شکرگزاری یکی از قوی ترین فرکانس‌های مثبت است که فکر کردن به آن موجب جذب همان انرژی خواهد شد. بنابراین به مخاطب متذکر می شود که هنگامی که فرد در آستانه ناشکری قرار می گیرد، درگیر احساساتی خواهد شد که بابت آن ها ناسپاس است. در این صورت حجم بیشتری از این احساساتِ منفی را به خود جذب می‌کند که مانع ورود خیر و برکت به زندگی می‌شوند.

وی بر این باور است کمبودها و محدودیت‌های که در زندگی نصیب افراد می‌شود، حاصل ناسپاسیِ داشته هاست. نویسنده به مخاطب می آموزد چطور به خاطر داشته هایش خدا را شاکر باشد تا شاهد فوران نعمت از جانب او باشد. در این راستا او را ترغیب می کند تا یادداشتی از نعمت هایش را تهیه کند و هر روز خداوند را بابت وجود آن ها شکر کند، آن گاه است که قانون جذب این افکار مثبت را دریافت می کند و دوچندان را به فرد باز می گرداند.

کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟ ماجرای دو موش به نام‌های اسنیف و اسکِری و دو آدم کوچولو به نام‌های هِم و ها است که همگی در دالانی پر پیچ و خم زندگی می‌کنند و به دنبال پنیر برای پر کردن شکم خود و رسیدن به سعادت و خوشبختی هستند. در این داستان پنیر استعاره‌ای است از آنچه انسان می‌خواهد و آرزویش را دارد. مثل آرزوی شاگرد اول شدن یا نمرات خوب گرفتن، عضو تیمی شدن، به دست آوردن شغلی خوب و مناسب، داشتن رابطه‌ای خوب و دوستانه و در نهایت داشتن احساسی خوب از خود.

شخصیت‌های خیالی کتاب موش‌ها و آدم کوچولوها بدون در نظر گرفتن جنس، سن و ملیت نماینده بخش‌های ساده و پیچیده‌ی شخصیت ما هستند و هرکدام از ما در بخش‌هایی از زندگی احتمالا شبیه به یکی از شخصیت‌های داستان عمل کرده‌ایم.