کتاب کلکسیونر عطر نوشته کتلین تسارو، رمانی تاریخی ست که داستان تازه عروسی به نام گریس مونرو که ارثیه غیرمنتظره‌ای از یک فرد ناآشنا دریافت کرده را روایت می‌ کند.

ماجرای آن در نیمه دوم قرن بیستم میلادی یعنی ۱۹۵۰ اتفاق می‌افتد و تمام ماجرا از زبان یک نویسنده زن روایت می شود. داستان از زبان سوم شخص روایت شده و ابتدای رمان با شرح زندگی شخصی به نام اوا دورسی آغاز می شود. سپس با پرداختن به زندگی دیگر شخصیت داستان یعنی گریس مونرو که یک تولید کننده بزرگ عطر است ادامه پیدا می کند.در نهایت زندگی این دو شخصیت در نقطه ای از داستان به یکدیگر گره می خورد و یک روایت جذاب و بی نظیر را ایجاد می کند. رمان کلکسیونر عطر چندان طولانی و حوصله سر بر نیست و به زبان کاملاً ساده و قابل فهم نوشته شده است طوری که خواننده با مطالعه آن به خوبی موضوع داستان را درک خواهد کرد.

شخصیت اصلی کتاب مردی به نام اوه تمام تمرکزش بر روی این بوده که زودتر این دنیا را ترک کرده و نزد همسرش سونیا برود و به نوعی عاشقانه دل‌باخته‌ی همسرش است. پس از مدتی اوه به این نتیجه می‌رسد که دیگر کاری برای به انجام رساندن نداشته و امیدی برای زندگی ندارد. از همین‌ رو تصمیم می‌گیرد که خودکشی کند. در ادامه‌ی داستان شاهد این هستیم که اوه هربار تصمیم می‌گیرد خودکشی کند، اتفاقی ناخواسته او را از این تصمیم واداشته و مانع از خودکشی او می‌شود.

یکی از کاراکترهای آن، یک زن ایرانی به نام پروانه است. زمانی که این شخصیت ایرانی وارد داستان می‌شود، جذابیت کتاب برای ایرانی‌ ها بالاتر می‌رود؛ چرا که منتظر هستند ببینند که نویسنده، چه تصویری از ایرانی‌ها در داستان به نمایش خواهد گذاشت.

کتاب نفرت بازی پرفروش‌ترین کتاب USA Today و یکی از برترین داستان‌های عاشقانه سال 2016 است.دختری جوان به نام لوسی هاتن در یک شرکت انتشارات کتاب کار می‌کند. میز کار او، درست روبه‌روی مرد جوانی با نام جاشوا تمپلمن است و این دو نفر، با تمام وجود از هم متنفرند و در هر فرصتی، بازی‌های گوناگونی را پیش می‌کشند تا نفرتشان را به هم ابراز کنند و این‌طور است که می‌توانند در ساعت‌های طولانی کار مشترک، یکدیگر را تحمل کنند. اما این نفرت‌ بازی زمانی به اوج خود می‌رسد که رقابتی برای یک ترفیع شغلی میان این دو نفر شکل می‌گیرد و هر دو امیدوارند تا با پیروزی در این رقابت، برنده‌ی بازی میان خودشان نیز شوند.نتیجه این بازی نیز استعفای جاشوا از اداره یا مدیر شدن لوسی است.

انجمن قتل پنجشنبه ها آمیخته­‌ای از دسیسه، شوخی و ترحم است. در این داستان، علاوه بر روایت پر راز و رمز قتل و جنایت، با غم ­‌ها، افسوس‌­ها و مشکلات سالخوردگی هم آشنا می‌شویم. هریک از اعضای باشگاه، همسر، فرزند، شغل یا سلامتی­شان را از دست داده‌ اند اما همین از دست دادن­‌ هاست که روابط میان آنها را مستحکم‌ تر می‌کند.

در یک روستای آرام و خلوت، چهار دوست هر هفته جمع می شوند تا در مورد جنایت های حل نشده صحبت کنند؛ آن ها نام خود را انجمن قتل پنجشنبه ها گذاشته اند. وقتی جسد یکی از اهالی روستا به همراه عکسی اسرارآمیز در کنارش پیدا می شود، اعضای انجمن درمی یابند که اولین پرونده ی واقعی خود را به دست آورده اند. اما با افزایش تعداد جسدها، آیا اعضای این گروه غیرمعمول اما دوست داشتنی می توانند قبل از این که بیش از اندازه دیر شود، قاتل را دستگیر کنند؟

کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت درباره ی پنج آدم هفتاد سال به بالاست که از نحوه ی برخورد جامعه با افراد مسن به ستوه آمده اند. بنابراین آسایشگاه شان را با این فکر ترک می کنند که به عنوان سارق مشغول به کار شوند چرا که به عقیده ی آنها شرایط زندانی ها در زندان به مراتب بهتر از سالمندان در آسایشگاه هاست.

آن‌ها تا قبل از فرار از خانه سالمندان، اعتراضاتی نیز نسبت به نحوه مدیریت آنجا می‌کنند؛ اما سرانجام، آن‌ها نقشه‌ای عجیب و جذاب برای فرار طراحی می‌کنند و در ادامه ماجراهای خنده‌دار، سرگرم‌کننده و پلیسی‌ای را رقم می‌زنند…

کتابخانه نیمه شب نوشته مت هیگ رمانی است که شما را به یک ترن هوایی احساسی می برد. داستانی در مورد زندگی، مرگ و انتخاب هایی است که در این مسیر انجام می دهیم.

شخصیت اصلی داستان نورا سید است، زنی که در زندگی خود به کف رسیده است. او شغلش را از دست داده، گربه اش مرده است و احساس می کند چیزی برای زندگی ندارد. نورا در یک لحظه ناامیدی تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد.

اما نورا به جای مرگ، خود را در کتابخانه نیمه شب می یابد – مکانی بین زندگی و مرگ که در آن می تواند تمام مسیرهای مختلفی را که زندگی اش می توانست طی کند، در صورت انتخاب های متفاوت، کشف کند.

همانطور که نورا این زندگی های متفاوت را بررسی می کند، متوجه می شود که هر انتخابی که می کنیم عواقبی دارد – هم خوب و هم بد. او همچنین می‌آموزد که مهم نیست در شرایط فعلی ما چقدر چیزها بد به نظر می‌رسند، همیشه امید به آینده‌ای بهتر وجود دارد.

کتاب ماده تاریک ماجرای مردی بنام جیسون دسن را روایت میکند که شبی در حال قدم زدن در خیابان های سرد شیکاگو قدم میزند و به فکر شامی در کنار همسرش دانیلا و فرزندش چارلی است.

اما او توسط مردی مسلح که نقاب بر صورت دارد ربوده میشود.جیسون به جایی برده میشود و او را به تختی میبندند و ماده ای ناشناخته به او تزریق میکنند.در آن مکان ناشناس اتفاقاتی عجیب برای جیسون می افتد که او را از زندگی قبلی جدا میکند و شخصیت قبل او را از او میگیرند.او دیگر صاحب خانواده نیست و فرزندی ندارد و دیگر یک استاد فیزیک نیست.

قصه از آنجایی شروع میشود که جیسون پس از بیدار شدن از خواب متوجه موضوع میشود اما دلیلی برای اثبات ادعاهای خود ندارد.آیا او خواب میبیند آیا او را تلسم کرده اند چه دلیلی پشت این ربوده شدن میتواند باشد؟وقتی جیسون از خواب بیدار شد ، در یک آزمایشگاه قرار دارد و به یک گورنی بسته می شود – و مردی که قبلا او را ندیده بود با خوشحالی به او می گوید “به شما خوش آمدید!”

کتاب آپارتمان پاریس جدیدترین اثر لوسی فولی است.داستان با ناپدید شدن یکباره‌ ی بن و تلاش جس برای یافتن او شکل می‌گیرد، اما مشکل اینجاست که ساکنان آپارتمان بن که همه از یک خانواده هستند، از پاسخ دادن به سوالات جس درباره‌ی گم شدن برادرش سر باز می‌زنند. جس باور دارد که آن‌ها رازی را مخفی می‌کنند، اما نمی‌داند چطور باید از حقیقت ماجرا سر در بیاورد. تا آنکه بالاخره یکی از همکاران جس به نگرانی او بها می‌دهد و به‌ مرور رازها برملا می‌شوند. حالا جس که برای فراموش کردن گذشته‌ی خود به پاریس آمده بود، وارد ماجرایی شده که به آینده‌ی برادرش بن، گره خورده است.

کشوری با تاریخ رسمی هزارساله که با شش کشور مرز دارد، تاریخش با اشغال و آوارگی و مهاجرت عجین شده، همان‌طور که با نخبگان و توابغ بی‌بدیل هنر و ادبیات. لهستان، کشوری‌ ست که همواره میلیون‌ها عاشق داشته که جایی در وطن عزیزشان نداشته‌اند و عشق عظیم و بی‌ پایانشان به وطن ازدست‌ رفته‌ شان را با خود برده‌اند به هرجا که مأمن امنی بوده‌ است. لهستانی‌های مهاجر گریزان از جنگ و نکبت اشغال، قرن‌هاست این سو و آن‌سو رفته‌اند؛ فرانسه، آلمان، بریتانیا، ایران، آمریکا و … همگی وطن دوم آن‌ها شده‌اند و ناباورانه، تأثیر آن‌ها بر فرهنگ مقصد، بیش ‌از تأثیر آن فرهنگ بر آن‌ها بوده‌ است! رمان در آمریکا روایت «سوزان سونتاگ» از موج مهاجرت لهستانی‌ها در نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم است که مردمان بسیاری از لهستان تحت اشغال ارتش تزار، برای یافتن جایی دیگر که زندگی و آرامش را ارمغان دهد، به آمریکا پناه بردند.