کتاب مثل آب برای گل اثر والری پرن، رمانی فرانسوی است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و به سرعت به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در فرانسه و سراسر جهان تبدیل شد. این رمان به فارسی توسط مریم مفتاحی ترجمه و توسط نشر آموت منتشر شده است.

ویولت توسن، زنی میانسال، نگهبان گورستان کوچکی در شهر بورگوندی فرانسه است. او روزهای خود را در میان سکوت و آرامش گورستان، به مراقبت از گل‌ها و قبرها و هم صحبتی با عزاداران و اهالی محل می‌گذراند. زندگی ویولت با ورود مردی به نام ژولین سول که تقاضای عجیبی دارد، دگرگون می‌شود. ژولین اصرار دارد که خاکستر مادر مرحوم خود را بر روی قبر مردی غریبه در گورستان بریزد. این درخواست عجیب، رازهای پنهان زندگی ویولت را آشکار می‌کند و او را به سفری در اعماق گذشته‌ی خود می‌برد…

کتاب جنایت و مکافات نشر نگاه اثر فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی است که با ترجمه اصغر رستگار چاپ شده است.

این کتاب داستان زندگی راسکولینکف، دانشجوی فقیر و پریشان احوالی را روایت می‌کند که به دلیل تنگدستی و تحت تاثیر فلسفه‌ی نادرست، مرتکب قتل یک زن رباخوار می‌شود. پس از قتل، راسکولینکف دچار عذاب وجدان و پریشانی روحی می‌شود و در نهایت به جرم خود اعتراف می‌کند.

جنایت و مکافات یکی از مشهورترین و برجسته‌ترین آثار داستایوفسکی و از شاهکارهای ادبیات جهان به حساب می‌آید.

رستگار در ترجمه خود، به ظرافت‌های زبانی و لحن داستایوفسکی توجه ویژه‌ای داشته و به خوبی توانسته است مفاهیم عمیق فلسفی و روان‌شناختی رمان را به فارسی منتقل کند.

کتاب غرور و تعصب ترجمه رضایی، عاشقانه‌ای کلاسیک از جین آستین، نویسنده مشهور انگلیسی است که توسط نشر نی به چاپ رسیده است.

آستن با شخصیت‌پردازی عالی، جزئیات و ظرافت روابط بین شخصیت‌ها، احساسات واقعی و آرزوهای عاشقانه هر خواننده‌ای را در لذت و ناامیدی از عشق بیدار می‌کند. اکنون می‌فهمم که عشق تا چه حد در لایه‌های غرور و تعصب پنهان شده است. ما غافلان، بدون درک آن، جهانی زشت و خشن بنا کرده‌ایم.

نویسنده در این کتاب، شخصیت‌های پیچیده و جذابی را خلق کرده است. الیزابت، شخصیت اصلی داستان، دختری باهوش و شوخ‌طبع است که به آزادی و استقلال اهمیت می‌دهد. آقای دارسی، شخصیتی مغرور و خودخواه است که در نهایت، با یادگیری درس‌های زندگی، تبدیل به مردی مهربان و دلسوز می‌شود.

کتاب غرور و تعصب، یکی از محبوب‌ترین و تأثیرگذارترین رمان‌های جهان است. این کتاب، همچنان پس از گذشت قرن‌ها، خوانندگان را مجذوب خود می‌کند و بر آنها تأثیر می‌گذارد.

کتاب سه شنبه گذشت اثر نیکی فرنچ توسط نشر مجازی منتشر شده است.

در یک بازدید معمول از خانه، یک مددکار اجتماعی لندنی متوجه می شود که مشتری روان پریش خود در حال سرو چای برای یک جسد برهنه و در حال تجزیه است. کارآگاه، بازرس ارشد کارلسون که قادر به درک سر و صداهای گیج کننده زن نیست، از فریدا کلاین برای کشف هویت مرد مرده کمک می خواهد. فریدا به زودی متوجه می شود که او یک کلاهبردار بدنام است – یکی از رابرت پول. اما فریدا نمی تواند احساس کند که پول برای درگیر کردن او در تحقیقات کشته شده است، و اینکه گذشته او هنوز با او تمام نشده است. و اگر چنین است، آیا خود فریدا قربانی بعدی است؟

کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد حول محور تالیا، دختر جوانی است که در شهر زیر آب کالدلا زندگی می کند.تالیا در یک خانواده معمولی متولد شده است، اما دارای یک توانایی منحصر به فرد است: او می تواند برای موجودات زیر آب آواز بخواند، قدرتی که معمولاً برای کاست های بالا محفوظ است.

زندگی تالیا زمانی که پیامی مرموز را در یک بطری کشف می کند، تغییری دراماتیک پیدا می کند. این پیام او را در مسیری قرار می دهد تا حقایق پنهان در مورد اقیانوس، همه چیز قابل دانستن و رازهای تاریکی را که در زیر سطح پر زرق و برق شهر نهفته است، کشف کند. همانطور که تالیا عمیق تر در اسرار دنیای خود می کاود، خود را در شبکه خطرناکی از توطئه ها، مبارزات قدرت و عاشقانه های ممنوعه گرفتار می یابد.

دختری که به اعماق دریا افتاد نوشته اکسی اوه یک رمان تخیلی برای بزرگسالان جوان است که به دنیایی از جادو، رمز و راز و سلسله مراتب اجتماعی می پردازد. از نگاه قهرمان داستان، تالیا، خوانندگان به سفری برای کشف، خودتوانمندسازی و جستجوی حقیقت در قلمرویی زیر آب می روند.

کتاب اگر او با من بود (if he had been with me) رمانی تأمل برانگیز نوشته لورا نولین است که به پویایی های پیچیده دوستی، عشق و تأثیر انتخاب ها بر زندگی ما می پردازد. این کتاب که در سال 2012 منتشر شد، زندگی دو دوست دوران کودکی، پاییز و فینی را دنبال می‌کند که در چالش‌های بزرگ‌شدن، انتخاب‌ها و برخورد با عواقب آن انتخاب‌ها پیش می‌روند.

این کتاب از طریق روایتی صمیمانه و شخصیت‌های مرتبط، به خوانندگان نگاهی اجمالی به تأثیر عمیق زمان‌بندی، تصمیم‌گیری‌ها و پیوندهای پایداری که زندگی ما را شکل می‌دهند، ارائه می‌کند. به ما یادآوری می‌کند که حتی در مواجهه با مصیبت، قدرت دوستی و استحکام روح انسانی می‌تواند منجر به لحظات غیرمنتظره رشد و خودیابی شود.

متیو در کتاب فرندز درباره‌ی اعتیادش صحبت می‌کند، از شش هزار جلسه‌ی ترک اعتیاد، از شصت‌و‌پنج بار سم‌زدایی و بازپروری، از هفت میلیون دلاری که برای پاک‌شدن خرج کرده. او از زندگی پر زرق‌وبرق و باشکوه ستاره‌ بودن می‌گوید، از شهرت بی‌ حد و حصر و بار مسئولیتی که با خود به همراه دارد و از فرازونشیب‌های زندگی پرپیچ‌وخم‌اش با بیانی صادقانه و‌ صمیمی و با طنازی مربوط به خودش که هوادارها به‌خوبی آن را می‌شناسند.

کتاب با اینکه زندگی‌نامه است اما روند زمانی منظمی ندارد و متیو بارها و بارها به گذشته و حال می‌رود و گاهی حتی به سبک جریال سیال ذهنی ما را وارد هزارتوی زندگی‌اش می‌کند.
کتاب دوستان و عاشقان کتاب آسانی نیست. کتابی نیست که لب ساحل برای آرامش و فرار از واقعیت بخوانید. کتابی است تیز و واقعی. کتابی است که از شما می‌خواهد به چیزهایی فکر کنید که گاهی ممکن است تلخ و دردناک باشند، ولی مانند دوست خوبی که تا همیشه همراهتان است، دستش را به سمتتان دراز می‌کند، دستتان را می‌گیرد و با خودش بالا می‌برد.

کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد درباره‌ی دختری به نام ورونیکا است که خودکشی ناموفقی داشته است و برای درمان به مرکز روان‌ پزشکی منتقل می‌شود. ورونیکا دارای موقعیت‌های مناسبی برای دوستی و شغل خوب و… است، ولی احساس پوچی می‌کند. به طوری که انگار مشکل خاصی دارد و هیچ اتفاقی باعث نمی‌شود این خلأ برای او پر شود و کاملا ناامید است.

ورونیکا عاشق پسری می‌شود که این عشق او را از پوچی خلاص می‌کند و باعث می‌شود به زندگی امیدوار شود. در همین بازه زمانی، دکتر بیمارستان به ورونیکا می‌گوید که به علت مصرف زیاد دارو و اثرات داروها، قلبش دچار مشکل شده و چند روز بیش‌ تر فرصت زندگی ندارد.
آگاهی از مرگ و یک هفته بلاتکلیفی و سرگردانی بین مرگ و زندگی در نهایت باعث تحول ورونیکا می‌شود و او را به زندگی مشتاق می‌کند. کل داستان در هفته‌ای می‌گذرد که ورونیکا مشغول به کشف خود است.
ورونیکا برای مدتی با سایر بیماران در تیمارستان زندگی می‌کند و در این مدت پزشکان و سایر بیماران ورونیکا را تشویق می‌کنند تا درکش را از جنون و زندگی زیر سوال ببرد و این قضیه باعث شد تا او نسخه‌های جدیدتری از خودش را کشف کند که تا به حال نمیدانسته وجود دارند و نسبت به ورونیکای قبلی رضایت بخش‌ تر هستند…

کتاب سقوط یک داستان عاشقانه در مورد دختری به نام اِما است. اِما تصمیم می‌گیرد از خانواده دور شود و آن‌ طور که دوست دارد زندگی کند بنابراین به امریکا می‌رود. خانه‌ای ساحلی اجاره می‌کند، در یک صبح برفی درست زمانی که همه چیز خوب پیش می‌رود، یک اتفاق می‌افتد که زندگی اِما را با تحولی عمیق روبرو می کند که دیگر آدم سابق نمی‌شود.

کتاب ما شروعش می کنیم ، شهامت آغاز زندگی دوباره را پس از سپری کردن آشفتگی‌ های زندگی خشونت‌ آمیز به شما می‌ بخشد و ضرورت ادامه دادن را مطرح می‌کند.

ما شروعش می‌کنیم داستان امید، رشد و دوست داشتن است که تنش‌های خشونت خانگی را از نگاه مادری تنها به تصویر می‌کشد.

لی‌لی ناچار است با پیامدهای جدایی و ارتباط گریزناپذیر با رایل که پدر فرزند اوست، دست‌وپنجه نرم‌ کند. گرچه هنور آسیب‌های روانی‌ ناشی از بدرفتاری‌های رایل در وجودش باقی است. او ناچار است با این واقعیت روبه‌رو شود که خشم همیشگی رایل و حسادت‌های وی بر زندگی آینده‌اش خدشه وارد خواهد کرد.

داستان بینایی از یک روز بارانی در یک حوزه اخذ رأی در پایتختی بی‌نام آغاز می‌شود. از شدت باران کسی بیرون نیامده و در حوزه پرنده پر نمی‌زند. بعدازظهر است و هنوز هیچ‌کس برای دادن رأی به حوزه نیامده است. مسئولین حوزه با نگرانی به افراد خانواده و بستگانشان تلفن می‌زنند و از آن‌ها می‌خواهند تنور انتخابات را گرم کنند، گویا کسی قصد رأی دادن ندارد، اما ساعت چهار به ناگاه حوزه اخذ رأی شلوغ می‌شود. مردم، مصمم و شتابان می‌آیند و رأی خود را به صندوق می‌ریزند. فردای آن روز شمارش آرا آغاز می‌گردد. نتیجه باورکردنی نیست. بیشتر مردم رأی سفید به داخل صندوق ریخته‌اند و احزاب تنها مقدار کمی از آرا را از آنِ خود کرده‌اند. هفتاد درصد آرا سفید است. مردم با رأی سفید شورش کرده‌اند. آیا این رأی سفید با کوری ارتباطی دارد؟

کتاب ماده تاریک ماجرای مردی بنام جیسون دسن را روایت میکند که شبی در حال قدم زدن در خیابان های سرد شیکاگو قدم میزند و به فکر شامی در کنار همسرش دانیلا و فرزندش چارلی است.

اما او توسط مردی مسلح که نقاب بر صورت دارد ربوده میشود.جیسون به جایی برده میشود و او را به تختی میبندند و ماده ای ناشناخته به او تزریق میکنند.در آن مکان ناشناس اتفاقاتی عجیب برای جیسون می افتد که او را از زندگی قبلی جدا میکند و شخصیت قبل او را از او میگیرند.او دیگر صاحب خانواده نیست و فرزندی ندارد و دیگر یک استاد فیزیک نیست.

قصه از آنجایی شروع میشود که جیسون پس از بیدار شدن از خواب متوجه موضوع میشود اما دلیلی برای اثبات ادعاهای خود ندارد.آیا او خواب میبیند آیا او را تلسم کرده اند چه دلیلی پشت این ربوده شدن میتواند باشد؟وقتی جیسون از خواب بیدار شد ، در یک آزمایشگاه قرار دارد و به یک گورنی بسته می شود – و مردی که قبلا او را ندیده بود با خوشحالی به او می گوید “به شما خوش آمدید!”