پشت جلد کتاب خون خراب
وقتی کورمورن استرایک برای دیدار با خانواده اش به کورنوال سفر میکند. زنی به امید یافتن مادرش از او درخواست کمک میکند. مادرش مارگو بامبورو در سال ۱۹۷۴ به طور مرموزی گم شده است.
استرایک هرگز به هیچ پرونده ی خاک خورده ای رسیدگی نکرده است. چه رسد به پرونده ای جامانده در چهل سال قبل اما به رغم احتمال ضعیف موفقیت در این پرونده وسوسه میشود و آن را می پذیرد و این نیز به فهرست پرونده هایی اضافه میشود که استرایک و شریکش رابین الاکوت در دست رسیدگی دارند. رابین از یک سو با مشکلات طلاق پردردسر و جلب ناخواسته ی توجه مردها دست به گریبان است و از سوی دیگر با احساساتش نسبت به استرایک میجنگد. وقتی استرایک و رابین به بازرسی ناپدید شدن مارگو می پردازند. با پرونده ی شیطانی پیچیده ای مواجه میشوند که سرنخ هایش عبارتند از کارتهای تاروت یک قاتل زنجیره ای روان پریش و شاهدهایی که چندان قابل اعتماد
نیستند. در این بازرسی معلوم میشود حتی پرونده های چند دهه قبل نیز ممکن است مرگبار از آب در ایند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.