بخشی از کتاب
با توجه به این کیفیات آیا ما می توانیم احساس مطلوبی نسبت به یکدیگر داشته باشیم؟ هر یک از ما برای دیگری یک عامل خطرناک و تهدید کننده ایم و بنابراین به شدت از یکدیگر می ترسیم. در این صورت آیا طبیعی نیست که از یکدیگر عمیقاً نفرت و بیزاری داشته باشیم؟ تا زمانی که مقایسه و رقابت حاکم بر روابط انسان هاست، امید عشق و محبت اصیل یک امر محال است. تا وقتی رقابت وجود دارد، احساس حقارت و ترس هم وجود خواهد داشت و این دو مخل عشق و هر گونه احساس مطلوب اند. اگر ارزش های ما بر دیگران بچربد نتیجه ی آن احساس نوع سرمستی نخوت آلود و در عین حال توام با هراس و دلهره خواهد بود زیرا ارزش هایی که احساس سرمستی در ما ایجاد کردهاند هر آن ممکن است از ما گرفته شوند.
شما امروز رئیس هستید ولی فردا ممکن است نباشید. و اگر ارزش های دیگران بر ما بچربد نتیجه آن احساس حقارت، ناکامی، حسرت و نفرت خواهد بود و آنچه در رابطه رقابتی و مقایسهای ابدا وجود ندارد احساس تساوی و برابری است. رابطه ما را ارزش ها تعیین میکنند و میدانیم که ارزشهای تعبیری محدود به یکی دوتا نیست. صدها ارزش متفاوت هویت ما را تشکیل داده است. در زمینه بعضی از آنها احساس برتری و در زمینه بعضی دیگر احساس عدم برتری داریم. بنابراین رابطه ما با یکدیگر یک رابطه دو گانه و متضاد است، معجونی است از احساس نخوت و احساس حقارت. البته به دلایلی که بعدا روشن خواهد شد، احساس حقارت بیشتر از احساس نخوت است. احساس نخوت در واقع سرپوشی است برای پوشاندن احساس حقارت.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.