بخشی از کتاب
یک لحظه فکر کنید که این موضوع تا چه حد جالب توجه است. بر طبق اصول اولیهی حسابداری حتما پای بده بستان در میان است. هر قدر هم که ثروتمند باشید، پولی که در اختیار دارید محدود است. اگر 10 دلار را خرج یک چیز کنید، 10 دلار کمتر برای چیزی دیگر باقی خواهد ماند(حتی اگر آن چیز دیگر ارثی باشد که برای فرزندتان به جا میگذارید). بالاخره آن 10 دلار باید از جایی بیاید. اما افراد معمولا چنین احساسی ندارند. بسیاری از ما خریدهای 10 دلاری را به صورتی انجام میدهیم که انگار خبری از بده بستان نیست. برای انجام این خرید لازم نیست خرید دیگری را فدا کنیم. شاید حتی بتوان گفت احساس میکنیم که موجودی نامحدودی از اسکناسهای 10 دلاری در بودجه مان داریم. البته در نهایت میدانیم که اینطور نیست، اما رفتارمان به همین صورت است.
با این همه بعضی مواقع متوجه بده بستان ها میشویم. تصور کنید که رژیم گرفتهاید و دوباره در موقعیت انتخاب آن نوشیدنی قرار دارید. اگر چه که شاید قیمت 10 دلاری شما را به فکر بده بستان ها نیندازد، «قیمت کالری» این کار را خواهد کرد. آن سیصد کالری اضافی باید محاسبه شود. نوشیدن آن نوشیدنی یعنی از دست دادن چیزی دیگر. آیا ارزشش را دارد که به خاطر نوشیدنی از خیر دسر بگذرید؟ یا از پیراشکی فردا صبح؟ رژیم ما را به حسابداران کالری تبدیل میکند. حسابها باید صاف شوند. در این شرایط به خوبی متوجهیم که داشتن یک چیز برابر است با نداشتن چیز دیگر. در حقیقت درگیر تفکری میشویم که ان را تفکر بده بستان مینامیم.
مشخص است که آن ده دلار برای کسانی که از نظر مالی در تنگنا هستند حکم سی صد کالری فردی را دارد که رژیم است: این مقدار هم محاسبه شود. در استعارهی چیدمان چمدان، داشتن چمدان کوچک به این معنی بود که وارد کردن یک چیز مساوی است با بیرون ماندن چیز دیگر.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.