بخشی از کتاب
حشاشین، ابزاری مهم و کارساز برای اجرای سیاستهای دربار پاپ بودند. نکته تعیینکنندهای که خواهر شما سخت به آن چسبیده بود، کسب اطلاعات دربارهی شایعاتی بود که درمورد از سر گرفته شدن فعالیت حشاشین بر سر زبانها افتاده بود. منظور، شروع فعالیت مجدد حشاشین در سالهای جنگ جهانی، اینجا، یعنی در شهر پاریس است. البته، این فقط یک شایعه بود و خود من هیچوقت به طور جدی آن را باور نکردم. در آن سالها بازار شایعه داغ بود. ولی ویکار با من فرق داشت. برخورد او با این نوع شایعات بسیار جدی تر از برخورد من بود. ویکار، دیوانهی دسیسه و توطئه بود. او در زمان تهیه فیلم «مرد سوم» در وین بود. از دیدن این فیلم سیر نمیشد، شاید بیش تر از ده بار آن را دیده بود. عاشق دسیسه بود و در هر گوشه توطئهای را میدید و دسیسهای را بو میکشید. به همین دلیل بود که دوست داشت دربارهی کلیسا گزارش تهیه کند. و کلیسا در این مورد یعنی در دسیسه چینی و کارهای توطئهآمیز هرگز او را ناامید نکرد. ویکار دربارهی توطئههای درون کلیسایی همیشه خبرهای دست اولی داشت. رابی همیشه میگفت صدارت عظمای رایش سوم یا کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی، در مقایسه با کلیسا، به یک کودکستان پر از کودک معصوم میماند؛ میگفت: کلیسا مجموعهای از گروههای توطئه ساز، دسیسهباز و مکانی پر از نجواهای توطئهآمیز در راهروهای تاریک، صداهای ناشناس در اتاقهای خالی و مجموعهای از دسیسه چینان است که در پشت کرکرههای بسته به ساختن شایعه مشغولند..
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.